م
جید مصلی نژاد (اراده ای آهنین ).jpg)
هیچ کس نمی دانست ، همه می خندیدند که چه نوزاد شجاعی ، واکسن زده و اصلا گریه نکرده تا اینکه دلیل این راز را در 6 سالگی بر ملا شد ، زمانی که قوطی واکس کف پای کودک را پاره کرد بدون هیچ دردی، فقط خونریزی بدون اینکه متوجه شود. پدر و مادر شک کردند که حتما مشکلی باید باشد هرکسی چیزی می گفت ......... بیماری پوستی ،اختلال در غده های لنفاوی و... .تا اینکه بالاخره با گرفتن نوار عصب و در 8 سالگی مشخص شد که تمام اینها یک بیماری است به نام بیماری دستکش و جورابی(نوروپاتی مادرزادی ) که درد و لمس و فشار و گرما و سرما را تا اندازه ای نمی فهمند. دربازی کودکانه از سه پله خانه پرید اما متوجه شکستن زانو نشد زانو درد شدید که تا اندازه ای درد آن را متوجه می شد. بعد از چندی به دکتر مراجعه کردند. دکتر گفت زانوی پایش شکسته و خودش بهبود یافته است، اما درد و ورم ناشی از شکستگی زانو همچنان بود. همه اینها مانع از تلا ش نمی شد مدرسه ،ورزش و فعالیتهای فرهنگی ، همه را ادامه می داد فوتبال راخیلی دوست داشت اما در بازی وقتی پایش زخم می شد به دلیل استحمام زخمها عفونت می کرد و هر عفونت انگشت باعث قطع انگشتان پا در بندهای مختلف می شد برای هر کدام مدتی در بیمارستان بستری می شد با این وجود همچنان فوتبال را ادامه می داد همیشه با پای چپ توپ را شوت می کرد اما این بار پای چپ را تکیه گاه قرارداد و خواست با پای راست توپ را شوت کند که زیر پایش خالی شد و همان شکستگی قدیمی تکرار شد مفصل زانوی چپ شکسته شد و ورم آن چندین برابر شد دیگر کاری نمی شد کرد، با مشورت متخصص ارتوپد با کمک بریس توانست راه برود دیگر باید با فوتبال خداحافظی می کرد اما فعالیت ورزشی تمام نشد، به تیم والیبال نشسته شهرستان پیوست و چندین مقام هم آوردند و همچنان نیز ادامه می دهد و در کنار ورزش به درس هم می رسید دانشگاه آزاد جهرم را به دلیل اینکه به رشته اش علاقه نداشت رها کرد. مجبور شد مهندسی IT علوم و تحقیقات فارس را به دلیل سختی راه و مشکل سربازی بعد از 2 سال رها کند و اکنون در حال تحصیل در ترم 3 مهندسی IT پیام نور است . با وجود سختیهایی که متحمل شده همچنان پر شور و با انرژی زندگی می کند یک موسسه فرهنگی ورزشی امید معلولین را اداره می کند در این موسسه با دختری که مشکل معلولیت از پای چپ داشت آشنا شد و ازدواج کردند اکنون خوشبخت در کنار هم زندگی می کنند. مشکلات پای چپ افزایش پیدا کرد، راه رفتن با بریس سنگین مشکل بود وورم پا بعداز سفر به کربلا بیشتر شده بود طوری که بریس زانو را زخم کرده بود و از آن جراحت و عفونت بیرون می آمد که برای بدن و سلامتی خطر داشت به صلاح دکتر پای چپ را از بالای زانو قطع کردند و اکنون تقریبا 4 ماه است که پا ی او از بالای زانو قطع شده است. ترس از اینکه زخمهایش خوب نشود یا اینکه بیماری نوروپاتی باعث قطع مجدد پا شود همیشه با او بود اما هیچکدام از اینها با عنایت و لطف خداوند پیش نیامد زخم ناشی از قطع پا در طی یک ماه بهبود یافت و اکنون با استفاده از یک پروتز بالای زانو به زندگی خویش برگشته و مجددا به فعالیتهای خود برگشته است. و می داند که کنار آمدن و راه رفتن با این پا هم آن چنان سخت نیست و همیشه می گوید "در سیستم ما هیچ چیز غیر ممکن وجود ندارد و چون ما خدای قادر و توانا را داریم و من به خدا اعتقاد دارم هر چند سخت است اما ما سخت تریم اکنون فقط یک مشکل دیگر داریم که نمی دانم کی اما مطمئنم که این هم روزی تمام میشود و آن زخم کف پایم می باشد که سال پیش توسط اگزوز موتور سوخته و هنوز خوب نشده است. من می دانم زمانی که فکر می کنیم هیچکس همراهمان نیست و تنهای تنها به نظر می رسیم کسی هست که همه کس است و یاری می دهد همه کس بی کسان اوست و هیچ وقت من با او تنها نیستم. ما هستیم و آن خدای قادر و تواناست که به او توکل و اعتماد دارم و ازو می خواهم که یاریم دهد تا در کنار همسرم خوب و خوشحال و خوشبخت زندگی کنم و عاقبت به خیر باشیم و هیمشه راضیم به رضای خدا که صاحب اصلی ماست و امیدوارم به زودی زود همان خدای کریم یک شغل مناسب و خوب هم برایم فراهم سازد تا دیگر کمبودی احساس نکنم و شرمنده همسر و خانواده ام نباشم تا در آمدی برای ادامه و رفاه زندگی داشته باشیم و بازهم خدا را هر روز سپاس می گویم که هیچگاه مرا تنها نگذاشته و همیشه یاریم کرده است و برای ادامه زندگی به خدای قادر و توانایم ایمان داریم و امیدوارم."